معنی فارسی undereye

B2

منطقه‌ای که مستقیماً زیر چشم قرار دارد و معمولاً تحت تأثیر خستگی و کمبود خواب قرار می‌گیرد.

The area beneath the eyes, often associated with dark circles or puffiness.

noun
معنی(noun):

The area of skin immediately under the eye.

adjective
معنی(adjective):

Under the eye.

example
معنی(example):

منطقه زیر چشم معمولاً به دلیل کمبود خواب دایره‌های تیره‌ای ایجاد می‌کند.

مثال:

The undereye area often gets dark circles from lack of sleep.

معنی(example):

او برای پوشاندن لکه‌ها از کانسیلر روی زیر چشم خود استفاده کرد.

مثال:

She applied concealer to her undereye to cover the blemishes.

معنی فارسی کلمه undereye

: معنی undereye به فارسی

منطقه‌ای که مستقیماً زیر چشم قرار دارد و معمولاً تحت تأثیر خستگی و کمبود خواب قرار می‌گیرد.