معنی فارسی underfinanced
B2کمبود تأمین مالی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک پروژه یا کسبوکار به اندازه کافی پول ندارد.
Lacking sufficient financial resources to operate effectively.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Lacking sufficient financing
example
معنی(example):
این پروژه به اندازه کافی تأمین مالی نشده بود و نمیتوانست به پایان برسد.
مثال:
The project was underfinanced and could not be completed.
معنی(example):
او متوجه شد که کسبوکار به اندازه کافی تأمین مالی نشده و در معرض شکست است.
مثال:
He realized the business was underfinanced and risked failure.
معنی فارسی کلمه underfinanced
:
کمبود تأمین مالی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک پروژه یا کسبوکار به اندازه کافی پول ندارد.