معنی فارسی underlain
B2 /ʌndəɹˈleɪn/به معنای این است که چیزی به طور فیزیکی یا متنی زیر توده‌ای واقع شده است.
To be situated underneath or to serve as a foundation.
- verb
verb
معنی(verb):
To lie in a position directly beneath.
معنی(verb):
To lie under or beneath.
مثال:
A stratum of clay underlies the surface gravel.
معنی(verb):
To serve as a basis of; form the foundation of.
مثال:
a doctrine underlying a theory
معنی(verb):
To be subject to; be liable to answer, as a charge or challenge.
معنی(verb):
To underlay.
example
معنی(example):
ساختمان بر روی سنگ سخت زیرین قرار دارد.
مثال:
The building is underlain by solid rock.
معنی(example):
این مفهوم بر اساس تحقیق دقیق زیر بنا شده است.
مثال:
The concept is underlain by detailed research.
معنی فارسی کلمه underlain
:
به معنای این است که چیزی به طور فیزیکی یا متنی زیر توده‌ای واقع شده است.
