معنی فارسی underscrubbed
B2به وضعیتی اطلاق میشود که یک منطقه یا زمین به طور کافی پاکسازی و رسوبزدایی نشده باشد.
Not sufficiently cleared of shrubs or undergrowth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقهای از جنگل به خوبی پاکسازی نشده بود که دید بهتری فراهم میکرد.
مثال:
The area of the forest was underscrubbed, allowing for better visibility.
معنی(example):
زمینهای به خوبی پاکسازی نشده میتوانند منجر به فرسایش بیشتر شوند.
مثال:
Underscrubbed lands can lead to increased erosion.
معنی فارسی کلمه underscrubbed
:
به وضعیتی اطلاق میشود که یک منطقه یا زمین به طور کافی پاکسازی و رسوبزدایی نشده باشد.