معنی فارسی underswells

B1

زیرموج‌ها به حرکت آب در زیر سطح دریا اشاره دارند که می‌تواند خطراتی را برای قایق‌ران‌ها و شناگران ایجاد کند.

Subsurface waves or currents in a body of water.

noun
معنی(noun):

An undercurrent.

معنی(noun):

A swelling undersection.

example
معنی(example):

دریا دارای زیرموج‌هایی است که می‌تواند برای شناگران خطرناک باشد.

مثال:

The ocean has many underswells that can be dangerous for swimmers.

معنی(example):

زیرموج‌ها معمولاً نشان‌دهنده جریان‌های قوی زیر سطح هستند.

مثال:

Underswells often indicate strong currents beneath the surface.

معنی فارسی کلمه underswells

: معنی underswells به فارسی

زیرموج‌ها به حرکت آب در زیر سطح دریا اشاره دارند که می‌تواند خطراتی را برای قایق‌ران‌ها و شناگران ایجاد کند.