معنی فارسی undiversified
B1غیرمتنوع، در مورد سرمایهگذاری یا مواردی که فاقد تنوع هستند و بر یک یا چند عنصر خاص تکیه دارند.
Not having a range of different investments or elements.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not diversified.
مثال:
His undiversified investments left him overexposed to the market downturn.
example
معنی(example):
پرتفوی شرکت غیرمتنوع است و بر روی یک محصول واحد تکیه دارد.
مثال:
The company's portfolio is undiversified and relies on a single product.
معنی(example):
سرمایهگذاری در داراییهای غیرمتنوع میتواند بسیار خطرناک باشد.
مثال:
Investing in undiversified assets can be very risky.
معنی فارسی کلمه undiversified
:
غیرمتنوع، در مورد سرمایهگذاری یا مواردی که فاقد تنوع هستند و بر یک یا چند عنصر خاص تکیه دارند.