معنی فارسی undivided

B1 /ˌʌndɪˈvaɪdɪd/

بدون تقسیم، تمام و کامل، زمانی که توجه یا احساسات به طور کامل به یک موضوع یا شخص معطوف می‌شود.

Not divided; concentrated or unified.

adjective
معنی(adjective):

Unified, whole

مثال:

Long division can be hard to understand, so I want your undivided attention.

example
معنی(example):

او در طول کلاس توجه کامل و بدون تقسیم دارد.

مثال:

She has undivided attention during the class.

معنی(example):

وفاداری بدون تقسیم او، او را به دوستی قابل اعتماد تبدیل کرد.

مثال:

His undivided loyalty made him a trustworthy friend.

معنی فارسی کلمه undivided

: معنی undivided به فارسی

بدون تقسیم، تمام و کامل، زمانی که توجه یا احساسات به طور کامل به یک موضوع یا شخص معطوف می‌شود.