معنی فارسی uneaten
B1بدون خورده شدن، به غذایی اشاره دارد که به هر دلیلی خورده نشده است.
Not eaten; left untouched.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not eaten
example
معنی(example):
او شامش را بر روی میز بدون خوردن گذاشت.
مثال:
He left his dinner uneaten on the table.
معنی(example):
کیک پس از مهمانی بدون خوردن باقی ماند.
مثال:
The cake remained uneaten after the party.
معنی فارسی کلمه uneaten
:
بدون خورده شدن، به غذایی اشاره دارد که به هر دلیلی خورده نشده است.