معنی فارسی unendowed
B1فاقد ویژگیهای خاص و یا منبعی، به ویژه قدرت یا مهارت.
Lacking specific qualities, abilities, or resources.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not endowed
example
معنی(example):
او احساس میکرد که در مقایسه با همسالانش از مهارتهای کمتری برخوردار است.
مثال:
She felt unendowed in skills compared to her peers.
معنی(example):
منابع غیرمحصوص این منطقه به موضوعی برای بحث تبدیل شد.
مثال:
The unendowed resources of the area became a topic of discussion.
معنی فارسی کلمه unendowed
:
فاقد ویژگیهای خاص و یا منبعی، به ویژه قدرت یا مهارت.