معنی فارسی unequaled
B2به معنای بینظیر و بدون همتا، به چیزی اشاره دارد که در مقایسه با دیگران برجسته و منحصر به فرد است.
Being unmatched or incomparable; having no equal.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Unmatched, superlative, the best ever done, record setting.
example
معنی(example):
استعداد او در جامعه هنری بینظیر بود.
مثال:
Her talent was unequaled in the art community.
معنی(example):
او سطحی بینظیر از موفقیت را در حرفهاش به دست آورد.
مثال:
He achieved an unequaled level of success in his career.
معنی فارسی کلمه unequaled
:
به معنای بینظیر و بدون همتا، به چیزی اشاره دارد که در مقایسه با دیگران برجسته و منحصر به فرد است.