معنی فارسی unfetters

B2

آزاد کردن از قید و بند، نسبت به محدودیت‌ها یا سختی‌ها.

To set free or remove restrictions.

verb
معنی(verb):

To release from fetters; to unchain; to let loose; to free.

example
معنی(example):

سیاست‌های جدید نوآوری را در شرکت آزاد می‌کند.

مثال:

The new policies unfetters the innovation in the company.

معنی(example):

این قانون پتانسیل‌های خلاقانه هنرمندان را آزاد می‌کند.

مثال:

This law unfetters the creative potentials of artists.

معنی فارسی کلمه unfetters

: معنی unfetters به فارسی

آزاد کردن از قید و بند، نسبت به محدودیت‌ها یا سختی‌ها.