معنی فارسی unfocused
B1عدم تمرکز به وضعیتی اطلاق میشود که فرد نمیتواند به طور دقیق روی یک موضوع خاص تمرکز کند.
Not having clear focus or direction.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not focused
example
معنی(example):
او در طول سخنرانی احساس عدم تمرکز کرد و نتوانست توجه کند.
مثال:
He felt unfocused during the lecture and couldn't pay attention.
معنی(example):
افکار او نامشخص بود و تکمیل کار را سخت میکرد.
مثال:
Her thoughts were unfocused, making it hard to complete the task.
معنی فارسی کلمه unfocused
:
عدم تمرکز به وضعیتی اطلاق میشود که فرد نمیتواند به طور دقیق روی یک موضوع خاص تمرکز کند.