معنی فارسی unforeseeable

B2

غیرقابل پیش‌بینی، به وضعیتی اشاره دارد که نمی‌توان آن را قبلاً پیش‌بینی کرد.

Referring to situations that cannot be predicted.

adjective
معنی(adjective):

Incapable of being foreseen or anticipated

example
معنی(example):

این حادثه به دلیل شرایط غیرقابل پیش‌بینی اتفاق افتاد.

مثال:

The accident was caused by unforeseeable circumstances.

معنی(example):

او برای سفر آماده شده بود، اما تاخیرهای غیرقابل پیش‌بینی وجود داشت.

مثال:

He prepared for the trip, but there were unforeseeable delays.

معنی فارسی کلمه unforeseeable

: معنی unforeseeable به فارسی

غیرقابل پیش‌بینی، به وضعیتی اشاره دارد که نمی‌توان آن را قبلاً پیش‌بینی کرد.