معنی فارسی unfordable

B1

غیرقابل پرداخت، به وضعیتی اشاره دارد که چیزی به قدری گران باشد که نتوان آن را خرید.

Referring to something that cannot be afforded due to high cost.

adjective
معنی(adjective):

(of a body of water) unable to be forded

example
معنی(example):

هزینه ماشین جدید برای بیشتر مردم غیرقابل پرداخت است.

مثال:

The cost of the new car is unfordable for most people.

معنی(example):

بسیاری از دانشجویان هزینه‌های تحصیلی را غیرقابل پرداخت می‌دانند.

مثال:

Many students find tuition fees unfordable.

معنی فارسی کلمه unfordable

: معنی unfordable به فارسی

غیرقابل پرداخت، به وضعیتی اشاره دارد که چیزی به قدری گران باشد که نتوان آن را خرید.