معنی فارسی unforgivable
B2غیرقابل بخشش، به عملی اشاره میکند که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد و شخص نمیتواند آن را ببخشد.
Not able to be forgiven or excused.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not forgivable; inexcusable.
example
معنی(example):
دزدی از دوستانت بخشودنی نیست.
مثال:
Stealing from your friends is unforgivable.
معنی(example):
او در پروژه یک اشتباه بخشودنی نداشت.
مثال:
He made an unforgivable mistake in the project.
معنی فارسی کلمه unforgivable
:
غیرقابل بخشش، به عملی اشاره میکند که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد و شخص نمیتواند آن را ببخشد.