معنی فارسی unglamorous

B1

بی‌زرق و برق، فاقد جذابیت و glamour، به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که فاقد جذابیت یا زینت است.

Lacking glamour; not attractive or fashionable.

adjective
معنی(adjective):

Not glamorous; humdrum or prosaic.

example
معنی(example):

این شغل دارای جذابیت نبود اما برای تیم ضروری بود.

مثال:

The job was unglamorous but necessary for the team.

معنی(example):

او زندگی بی‌زرق و برق یک کشاورز روستایی را ترجیح می‌داد.

مثال:

He preferred the unglamorous lifestyle of a rural farmer.

معنی فارسی کلمه unglamorous

: معنی unglamorous به فارسی

بی‌زرق و برق، فاقد جذابیت و glamour، به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که فاقد جذابیت یا زینت است.