معنی فارسی ungraded
B1بینمره، به وضعیتی اطلاق میشود که برای آن نمره یا ارزیابی مشخصی داده نشده است.
Not scored or marked; lacking a grade.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not graded; having no grade.
example
معنی(example):
آزمونها توسط معلم بینمره باقی مانده بودند.
مثال:
The tests were left ungraded by the teacher.
معنی(example):
یک تکلیف بینمره میتواند برای دانشآموزان گیجکننده باشد.
مثال:
An ungraded assignment can be confusing for students.
معنی فارسی کلمه ungraded
:
بینمره، به وضعیتی اطلاق میشود که برای آن نمره یا ارزیابی مشخصی داده نشده است.