معنی فارسی ungrudging
B2به معنای پشتیبانی یا کمک بینقص و بدون کینه است.
Not feeling resentment; willingly offering support or assistance.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Lacking envy or reluctance
example
معنی(example):
او تمایل بیمعارض برای کمک به همکارانش نشان داد.
مثال:
She showed an ungrudging willingness to help her colleagues.
معنی(example):
حمایت بیمعارض او از پروژه مورد قدردانی همه قرار گرفت.
مثال:
His ungrudging support for the project was appreciated by everyone.
معنی فارسی کلمه ungrudging
:
به معنای پشتیبانی یا کمک بینقص و بدون کینه است.