معنی فارسی unhasps
B1عمل باز کردن وسیلهای (مانند بند یا قفل) که چیزی را نگه میدارد.
To remove a clasp or fastener that holds something in place.
- verb
verb
معنی(verb):
To unfasten
example
معنی(example):
او قبل از خواب گردنبندش را باز میکند.
مثال:
She unhasps her necklace before bed.
معنی(example):
او درب جعبه را باز میکند تا محتوایش را نشان دهد.
مثال:
He unhasps the lid of the box to reveal its contents.
معنی فارسی کلمه unhasps
:
عمل باز کردن وسیلهای (مانند بند یا قفل) که چیزی را نگه میدارد.