معنی فارسی unhealed
B1بهبود نیافته، زخم یا بیماری که هنوز درمان نشده است.
Not cured or repaired; particularly in reference to wounds or injuries.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not healed.
مثال:
an unhealed wound
example
معنی(example):
او یک زخم بهبود نیافته روی بازویش دارد.
مثال:
He has an unhealed wound on his arm.
معنی(example):
حیوان نشانههایی از یک آسیب بهبود نیافته نشان داد.
مثال:
The animal showed signs of an unhealed injury.
معنی فارسی کلمه unhealed
:
بهبود نیافته، زخم یا بیماری که هنوز درمان نشده است.