معنی فارسی unicolored
B1یکرنگ، به جایی اشاره دارد که تنها یک رنگ به کار رفته است، بدون وجود رنگهای اضافی.
Referring to something that consists of a single color without any other colors involved.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Being only one color.
example
معنی(example):
این اثر هنری از عناصر یکرنگ استفاده کرد تا مینیمالیسم را تأکید کند.
مثال:
The artwork used unicolored elements to emphasize minimalism.
معنی(example):
او طراحیهای یکرنگ را به خاطر ظرافتشان ترجیح میدهد.
مثال:
He prefers unicolored designs for their elegance.
معنی فارسی کلمه unicolored
:
یکرنگ، به جایی اشاره دارد که تنها یک رنگ به کار رفته است، بدون وجود رنگهای اضافی.