معنی فارسی unimpressionable
B2غیرقابل تحت تأثیر قرار گرفتن، کسی که به سختی تحت تأثیر احساسات یا نظرات دیگران قرار میگیرد.
Incapable of being impressed.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not impressionable.
example
معنی(example):
او آنقدر قوینظر است که تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
مثال:
He is so strong-minded that he is unimpressionable.
معنی(example):
شخصیت غیرقابل تحت تأثیر قرار گرفتن او، او را به یک رهبر خوب تبدیل میکند.
مثال:
Her unimpressionable personality makes her a good leader.
معنی فارسی کلمه unimpressionable
:
غیرقابل تحت تأثیر قرار گرفتن، کسی که به سختی تحت تأثیر احساسات یا نظرات دیگران قرار میگیرد.