معنی فارسی unimproved

B2

بدون بهبود، حالتی که هیچ پیشرفتی حاصل نشده باشد.

Not having become better; remaining the same.

adjective
معنی(adjective):

Not improved

example
معنی(example):

این ساختمان قدیمی علی‌رغم وعده‌های زیاد، بدون بهبود مانده است.

مثال:

The old building remains unimproved despite many promises.

معنی(example):

اجرا او پس از هفته‌ها تمرین بهبودی نداشته است.

مثال:

His performance is unimproved after weeks of practice.

معنی فارسی کلمه unimproved

: معنی unimproved به فارسی

بدون بهبود، حالتی که هیچ پیشرفتی حاصل نشده باشد.