معنی فارسی universalised

B1

تبدیل یک ایده یا مفهوم خاص به یک مفهوم عمومی که می‌تواند به افراد یا فرهنگ‌های مختلف مربوط شود.

To make something applicable or relevant to all or many people or cultures.

verb
معنی(verb):

To make universal, to make consistent or common across all cases.

example
معنی(example):

این مفهوم به گونه‌ای عمومی شد که به جمعیت وسیع‌تری اعمال شود.

مثال:

The concept was universalised to apply to a wider audience.

معنی(example):

این ایده در بسیاری از فرهنگ‌های جهان به صورت عمومی درآمد.

مثال:

The idea was universalised in many cultures around the world.

معنی فارسی کلمه universalised

: معنی universalised به فارسی

تبدیل یک ایده یا مفهوم خاص به یک مفهوم عمومی که می‌تواند به افراد یا فرهنگ‌های مختلف مربوط شود.