معنی فارسی unjustly

B2

به طرز ناعادلانه‌ای، به طور غیرمنصفانه.

In a way that is not fair or just.

adverb
معنی(adverb):

In an unjust manner.

example
معنی(example):

او به طور ناعادلانه‌ای به ارتکاب یک جرم متهم شد.

مثال:

He was unjustly accused of a crime he didn't commit.

معنی(example):

تیم به طور ناعادلانه‌ای به خاطر یک اشتباه بابت جریمه قرار گرفت.

مثال:

The team was unjustly penalized for a mistake.

معنی فارسی کلمه unjustly

: معنی unjustly به فارسی

به طرز ناعادلانه‌ای، به طور غیرمنصفانه.