معنی فارسی unlock the land

B1

زمین را برای دسترسی یا استفاده آزاد کردن.

To make land available for use or cultivation.

example
معنی(example):

ما باید زمین را برای تکنیک‌های کشاورزی جدید باز کنیم.

مثال:

We need to unlock the land for new farming techniques.

معنی(example):

باز کردن زمین بهبود تولید غذا را کمک می‌کند.

مثال:

Unlocking the land helps improve food production.

معنی فارسی کلمه unlock the land

: معنی unlock the land به فارسی

زمین را برای دسترسی یا استفاده آزاد کردن.