معنی فارسی unmixed

B1

به معنای خالص و بدون ترکیب، چیزی که با چیزهای دیگر مخلوط نشده است.

Not mixed; in a pure state.

adjective
معنی(adjective):

Pure, not mixed or combined.

example
معنی(example):

آب‌میوه بدون ترکیب بود، فقط نارنجی خالص.

مثال:

The juice was unmixed, just pure orange.

معنی(example):

ما تصمیم گرفتیم رویکردی بدون ترکیب برای پروژه‌مان داشته باشیم.

مثال:

We decided on an unmixed approach to our project.

معنی فارسی کلمه unmixed

: معنی unmixed به فارسی

به معنای خالص و بدون ترکیب، چیزی که با چیزهای دیگر مخلوط نشده است.