معنی فارسی unmoderated
B1بدون میانه‌گذار، جایی که کسی برای کنترل بحث وجود ندارد.
Not controlled or regulated; free from moderation.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not moderated; having no moderator
مثال:
Unlike most Web-based discussion forums, traditional Usenet newsgroups are unmoderated.
example
معنی(example):
بحث بدون میانه‌گذاری بود و به همه اجازه می‌داد آزادانه صحبت کنند.
مثال:
The discussion was unmoderated, allowing everyone to speak freely.
معنی(example):
در یک انجمن بدون مدیریت، نظرات گاهی می‌توانند شدید شوند.
مثال:
In an unmoderated forum, opinions can sometimes become extreme.
معنی فارسی کلمه unmoderated
:
بدون میانه‌گذار، جایی که کسی برای کنترل بحث وجود ندارد.
