معنی فارسی unmoved
B1بیتأثیر به وضعیتی اشاره دارد که شخص نسبت به یک موضوع عاطفی هیچ واکنش یا احساسی نشان نمیدهد.
Not affected or influenced emotionally; indifferent.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not physically moved.
معنی(adjective):
Not affected emotionally, or not showing emotion.
معنی(adjective):
Not sympathetic; uncaring.
example
معنی(example):
او به نظر میرسید که از خبر غمانگیز بیتأثیر است.
مثال:
She seemed unmoved by the sad news.
معنی(example):
او با وجود التماسهای آنان بیتأثیر باقی ماند.
مثال:
He remained unmoved despite their pleas.
معنی فارسی کلمه unmoved
:
بیتأثیر به وضعیتی اشاره دارد که شخص نسبت به یک موضوع عاطفی هیچ واکنش یا احساسی نشان نمیدهد.