معنی فارسی unpadded
B1فاقد padding یا لایه نرم، به طور خاص وقتی به مبلمان یا بسته بندی اشاره میشود.
Not having additional cushioning or padding.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not padded.
example
معنی(example):
صندلی بدون پد نشستن روی آن ناراحتکننده بود.
مثال:
The unpadded chair was uncomfortable to sit on.
معنی(example):
او تصمیم گرفت از یک پاکت نامه بدون پد برای نامهاش استفاده کند.
مثال:
She decided to use an unpadded envelope for her letter.
معنی فارسی کلمه unpadded
:
فاقد padding یا لایه نرم، به طور خاص وقتی به مبلمان یا بسته بندی اشاره میشود.