معنی فارسی unpatterned
B1بدون الگو، به حالتی اطلاق میشود که هیچ طرح یا الگویی بر روی آن وجود ندارد.
Not having a pattern; plain or unadorned in design.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not patterned
example
معنی(example):
پارچه بدون الگو بود و ظاهری ساده اما زیبا به آن میداد.
مثال:
The fabric was unpatterned, giving it a simple but elegant look.
معنی(example):
یک طراحی بدون الگو میتواند اغلب کاربردیتر باشد.
مثال:
An unpatterned design can often be more versatile.
معنی فارسی کلمه unpatterned
:
بدون الگو، به حالتی اطلاق میشود که هیچ طرح یا الگویی بر روی آن وجود ندارد.