معنی فارسی unposed

B1

غیرقابل نشانه‌گذاری، به عکسی اطلاق می‌شود که در آن افراد به‌طور طبیعی و بدون سهولت ژست گرفته شده‌اند.

Not arranged or staged; spontaneous.

adjective
معنی(adjective):

Not posed; without deliberate posing

example
معنی(example):

عکاس عکس‌های طبیعی را به عکس‌های غیرقابل نشانه‌گذاری ترجیح می‌داد.

مثال:

The photographer preferred candid shots over unposed ones.

معنی(example):

لبخند او در عکس طبیعی و بدون ژست بود.

مثال:

Her smile was natural and unposed in the photo.

معنی فارسی کلمه unposed

: معنی unposed به فارسی

غیرقابل نشانه‌گذاری، به عکسی اطلاق می‌شود که در آن افراد به‌طور طبیعی و بدون سهولت ژست گرفته شده‌اند.