معنی فارسی unpopulated
B1خالی از سکنه، به منطقه یا مکانی اطلاق میشود که هیچ ساکن یا انسانی در آن زندگی نمیکند.
Empty of inhabitants; lacking residents.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Uninhabited, having no human residents.
example
معنی(example):
این منطقه خالی از سکنه بود و آن را به مکان مناسبی برای کمپینگ تبدیل کرد.
مثال:
The area was unpopulated, making it a perfect spot for camping.
معنی(example):
یک جزیره خالی از سکنه میتواند حس تنهایی را به ارمغان آورد.
مثال:
An unpopulated island can offer a sense of solitude.
معنی فارسی کلمه unpopulated
:
خالی از سکنه، به منطقه یا مکانی اطلاق میشود که هیچ ساکن یا انسانی در آن زندگی نمیکند.