معنی فارسی unprincipled

B1 /ʌnˈpɹɪnsɪpəld/

غیر اصولی به فردی اطلاق می‌شود که اصول اخلاقی یا قوانین را رعایت نمی‌کند.

Lacking morality or principles; unethical.

adjective
معنی(adjective):

Lacking moral values

example
معنی(example):

رفتار غیراصولی او همه را در جلسه شوکه کرد.

مثال:

His unprincipled behavior shocked everyone at the meeting.

معنی(example):

او متوجه شد که کار کردن برای یک شرکت غیراصولی با ارزش‌هایش در تضاد است.

مثال:

She realized that working for an unprincipled company conflicted with her values.

معنی فارسی کلمه unprincipled

: معنی unprincipled به فارسی

غیر اصولی به فردی اطلاق می‌شود که اصول اخلاقی یا قوانین را رعایت نمی‌کند.