معنی فارسی unpropitious

B2

نامساعد به شرایط یا اوضاعی اطلاق می‌شود که به موفقیت یا پیشرفت کمک نمی‌کند.

Not conducive to success; unfavorable.

adjective
معنی(adjective):

Not propitious; unfavourable, untimely

example
معنی(example):

هوا برای پیکنیک ما نامساعد بود.

مثال:

The weather was unpropitious for our picnic.

معنی(example):

اظهارات نامساعد او به وضعیت کمک نکرد.

مثال:

His unpropitious remarks did not help the situation.

معنی فارسی کلمه unpropitious

: معنی unpropitious به فارسی

نامساعد به شرایط یا اوضاعی اطلاق می‌شود که به موفقیت یا پیشرفت کمک نمی‌کند.