معنی فارسی unranked

B1

بدون رتبه یا رده‌بندی، به ویژه در مسابقات یا ارزیابی‌ها.

Not assigned a rank or position.

adjective
معنی(adjective):

Not ranked.

example
معنی(example):

تیم‌ها در مسابقات بدون رده‌بندی بودند.

مثال:

The teams were unranked in the tournament.

معنی(example):

او یک بازیکن بدون رده در بازی است.

مثال:

She is an unranked player in the game.

معنی فارسی کلمه unranked

: معنی unranked به فارسی

بدون رتبه یا رده‌بندی، به ویژه در مسابقات یا ارزیابی‌ها.