معنی فارسی unreels

B1

باز کردن یا خارج کردن چیزی از حالت پیچیده یا جمع شده.

To unwind or let out something that has been rolled or coiled up.

verb
معنی(verb):

To remove or uncoil from a reel.

example
معنی(example):

ماهی‌گیر خط را باز می‌کند تا ماهی بگیرد.

مثال:

The fisherman unreels the line to catch a fish.

معنی(example):

با شروع فیلم، داستان شروع به باز شدن می‌کند.

مثال:

As the movie unreels, we see the story begin to unfold.

معنی فارسی کلمه unreels

: معنی unreels به فارسی

باز کردن یا خارج کردن چیزی از حالت پیچیده یا جمع شده.