معنی فارسی unrhymed
B1بدون قافیه، به معنای متنی که در آن هیچ قافیهای وجود ندارد.
Not having rhyme; lacking the correspondence of sounds in the final syllables of lines.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having no rhyme.
example
معنی(example):
شعر او منحصر به فرد بود زیرا قافیه نداشت.
مثال:
His poem was unique because it was unrhymed.
معنی(example):
او شعرهای بدون قافیه را به خاطر فرم آزادشان ترجیح میداد.
مثال:
She preferred unrhymed verse for its freeform nature.
معنی فارسی کلمه unrhymed
:
بدون قافیه، به معنای متنی که در آن هیچ قافیهای وجود ندارد.