معنی فارسی unromantic

B2

غیررومانتیک، محدود به رفتار یا موقعیت‌هایی که احساسات عاشقانه را نشان نمی‌دهند.

Lacking in romantic qualities or sentiment; practical or straightforward instead.

adjective
معنی(adjective):

Not romantic

example
معنی(example):

حرکات او شیرین بود اما در نهایت غیررومانتیک بود.

مثال:

His gestures were sweet but ultimately unromantic.

معنی(example):

فیلم دیدگاهی غیررومانتیک نسبت به عشق و روابط داشت.

مثال:

The film had an unromantic view of love and relationships.

معنی فارسی کلمه unromantic

: معنی unromantic به فارسی

غیررومانتیک، محدود به رفتار یا موقعیت‌هایی که احساسات عاشقانه را نشان نمی‌دهند.