معنی فارسی unroofed
B1بدون سقف بودن، به ویژه در نتیجه حادثه یا آسیب.
Having had the roof removed or damaged; open to the sky.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To remove a roof from, e.g. a building.
adjective
معنی(adjective):
Not roofed, not having a roof.
example
معنی(example):
پس از طوفان، بسیاری از خانههای بدون سقف در این منطقه دیده شد.
مثال:
After the storm, many unroofed houses were seen in the area.
معنی(example):
ساختمان بدون سقف در معرض شرایط جوی قرار داشت.
مثال:
The unroofed building was exposed to the elements.
معنی فارسی کلمه unroofed
:
بدون سقف بودن، به ویژه در نتیجه حادثه یا آسیب.
