معنی فارسی unroyal
B1غیر سلطنتی، به معنای عدم تعلق به خانواده‌های سلطنتی و اشرافی.
Not royal; lacking the qualities or status of royalty.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not royal; in particular, not appropriate for a royal.
example
معنی(example):
او از یک خانوادهٔ غیر سلطنتی بود، اما دستاوردهایش بزرگ بود.
مثال:
She was from an unroyal family, but her achievements were great.
معنی(example):
این مراسم بدون حضور شاه یا ملکه حس چندان سلطنتی نداشت.
مثال:
The ceremony felt quite unroyal without the presence of a king or queen.
معنی فارسی کلمه unroyal
:
غیر سلطنتی، به معنای عدم تعلق به خانواده‌های سلطنتی و اشرافی.
