معنی فارسی unseal

B1

باز کردن یا شکستن مهر و موم، به ویژه در مورد وسایلی که به طور رسمی بسته شده‌اند.

To remove a seal or fastener from something that is sealed.

verb
معنی(verb):

To break the seal of (something) in order to open it.

معنی(verb):

To open by having a seal broken.

example
معنی(example):

لطفاً پاکت را باز کنید تا محتوای آن را ببینید.

مثال:

Please unseal the envelope to reveal its contents.

معنی(example):

باستان‌شناسان از باز کردن قبر باستانی هیجان‌زده بودند.

مثال:

The archaeologists were excited to unseal the ancient tomb.

معنی فارسی کلمه unseal

: معنی unseal به فارسی

باز کردن یا شکستن مهر و موم، به ویژه در مورد وسایلی که به طور رسمی بسته شده‌اند.