معنی فارسی unsealed
B1باز شده، به چیزی گفته می‌شود که مهر و موم آن شکسته شده و اکنون بسته نیست.
Not sealed; opened or without a seal.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To break the seal of (something) in order to open it.
معنی(verb):
To open by having a seal broken.
adjective
معنی(adjective):
Not having been sealed.
example
معنی(example):
نامه باز نشده شامل اطلاعات محرمانه بود.
مثال:
The unsealed letter contained confidential information.
معنی(example):
بسته باز شده توسط گمرک بازرسی شد.
مثال:
The unsealed package was inspected by customs.
معنی فارسی کلمه unsealed
:
باز شده، به چیزی گفته می‌شود که مهر و موم آن شکسته شده و اکنون بسته نیست.
