معنی فارسی unsettling
B1نگران‌کننده، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی باعث نگرانی یا اضطراب شود.
Causing anxiety or discomfort; disturbing.
- verb
- noun
- adjective
verb
معنی(verb):
To make upset or uncomfortable
مثال:
Don't unsettle the horses or they'll bolt.
معنی(verb):
To bring into disorder or disarray
noun
معنی(noun):
The weakening of some previously established system or norm.
adjective
معنی(adjective):
That makes one troubled or uneasy; disquieting or distressing.
example
معنی(example):
این مستند تصاویری نگران‌کننده داشت که تماشاگران را ناامید کرد.
مثال:
The documentary had some unsettling images that made viewers uncomfortable.
معنی(example):
رفتار نگران‌کننده او نگرانی‌هایی در بین کارکنان ایجاد کرد.
مثال:
His unsettling behavior raised concerns among the staff.
معنی فارسی کلمه unsettling
:
نگران‌کننده، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی باعث نگرانی یا اضطراب شود.
