معنی فارسی unsexes
B2بی‌جنس کردن، جدا کردن خصوصیات مردانه یا زنانه از یک موضوع.
To remove gender characteristics from something.
- verb
verb
معنی(verb):
To deprive of sexual attributes or characteristics.
معنی(verb):
To sterilize (deprive of the ability to procreate); to castrate.
example
معنی(example):
این بحث به دنبال بی‌جنس کردن نقش‌های سنتی جنسیتی بود.
مثال:
The discussion aimed to unsexes traditional gender roles.
معنی(example):
هدف این است که فعالیت‌ها را بی‌جنس کرده تا همه بتوانند شرکت کنند.
مثال:
The goal is to unsexes activities to allow everyone to participate.
معنی فارسی کلمه unsexes
:
بی‌جنس کردن، جدا کردن خصوصیات مردانه یا زنانه از یک موضوع.
