معنی فارسی unsharpened

B1

غیرتیز، به حالتی اشاره دارد که چیزی هنوز تیز نشده است.

Not sharpened; retaining its original state without a sharp point.

adjective
معنی(adjective):

Not sharpened.

example
معنی(example):

مداد در طول آزمون غیرتیز باقی ماند.

مثال:

The pencil remained unsharpened throughout the test.

معنی(example):

او به دلایل ایمنی ابزارهای غیرتیز را ترجیح می‌دهد.

مثال:

He prefers unsharpened tools for safety reasons.

معنی فارسی کلمه unsharpened

: معنی unsharpened به فارسی

غیرتیز، به حالتی اشاره دارد که چیزی هنوز تیز نشده است.