معنی فارسی unsoftened
B1سخت یا نرم نشده، به حالتی اطلاق میشود که هنوز نرم نشده و در پیوند به اشیاء یا افکار میباشد.
Not made softer; hard or unyielding.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not softened.
example
معنی(example):
نان نرم نشده، جویدن آن سخت بود.
مثال:
The unsoftened bread was hard to chew.
معنی(example):
موضع سخت او در مورد این مسئله همه را شگفتزده کرد.
مثال:
Her unsoftened stance on the issue surprised everyone.
معنی فارسی کلمه unsoftened
:
سخت یا نرم نشده، به حالتی اطلاق میشود که هنوز نرم نشده و در پیوند به اشیاء یا افکار میباشد.