معنی فارسی unsold

B1

غیر فروخته شده، به کالاهایی اطلاق می‌شود که هنوز فروش نرفته‌اند.

Not sold.

adjective
معنی(adjective):

Not sold

example
معنی(example):

اقلام ناپخته در حراج تخفیف قرار گرفتند.

مثال:

The unsold items were put on clearance sale.

معنی(example):

بسیاری از بلیت‌های ناپخته در آخرین دقیقه در دسترس بودند.

مثال:

Many unsold tickets were available at the last minute.

معنی فارسی کلمه unsold

: معنی unsold به فارسی

غیر فروخته شده، به کالاهایی اطلاق می‌شود که هنوز فروش نرفته‌اند.