معنی فارسی unsolder

B1

جدا کردن و یا باز کردن جوشکاری، به عملی اشاره دارد که در آن اتصالات لحیم شده جدا می‌شوند.

To remove solder from a joint.

verb
معنی(verb):

To reverse the process of soldering, such as by breaking the joint and removing the solder

example
معنی(example):

برای تعمیر مدار، ممکن است نیاز باشد که قطعات را از هم جدا کنید.

مثال:

To repair the circuit, you may need to unsolder the components.

معنی(example):

باید اتصالات را با دقت از هم جدا کنید تا آسیب نبیند.

مثال:

You have to unsolder the joint carefully to avoid damage.

معنی فارسی کلمه unsolder

: معنی unsolder به فارسی

جدا کردن و یا باز کردن جوشکاری، به عملی اشاره دارد که در آن اتصالات لحیم شده جدا می‌شوند.