معنی فارسی unsought

B1

نادیده‌گفته شده، چیزی که به دنبال آن جستجو نشده است.

Not sought or looked for, especially in a context where it could have been requested.

adjective
معنی(adjective):

Not sought.

example
معنی(example):

گنج برای سال‌های زیادی نادیده مانده بود.

مثال:

The treasure remained unsought for many years.

معنی(example):

نصیحت او نخواسته بود، اما او به هر حال آن را داد.

مثال:

His advice was unsought, but he gave it anyway.

معنی فارسی کلمه unsought

: معنی unsought به فارسی

نادیده‌گفته شده، چیزی که به دنبال آن جستجو نشده است.